فهرست مطالب
چه شغلی برای من بهتر است ، یکی از مهم ترین تصمیماتی است که در طی زندگی خودتان می گیرید. با این تصمیم تا آخر عمر درگیر هستید.شغل درست ومناسب برای شما موفقیت و شادی به همراه خواهد داشت.اما چه شغلی ؟
چه شغلی برای من بهتر است؟ اگر تصمیم اشتباهی بگیرید،با استفاده از اطلاعاتی که بیش از حد ساده و پیش پا افتاده اند، یا بر اساس تحقیقات به دست نیامده اند،ارتباطات،امید ها و موفقیت تان همگی آسیب خواهند دید؛آسیبی که اثرش برای مدتی طولانی باقی خواهد ماند.
در این بحث ، درباره ی شغل و این که چه مواردی در یک انتخاب شغل، موثرند و چه تست هایی می توانند به شما در این تصمیم، که چه شغلی مناسبه ، کمک کنند صحبت می کنیم.
چه شغلی برای من بهتر است ؟ تست شغلی
در حال حاضر تست های شغل زیادی وجود دارد.می توان گفت که بدترین آن ها، بر اساس تیپ های شخصیتی هستند.مثلا یک ESFJ از پرستاری لذت خواهد برد.تحقیقات نشان داده است که این چنین دید سطحی و ساده ای روش خوبی برای انتخاب شغل نیست. انتخاب شغل صرفا بر اساس نتایج یک آزمون و یا تست روانشناسی ، یعنی بازی با سرنوشت و احساسات!
بهترین تست های شغلی:
- بر اساس تحقیق کردن با افراد شاغل تنظیم می شوند.
- شخصیت شما را با شغل تان تطبیق می دهند.
- موضوع محورند.
- خصوصیت های شخصیتی شما را در نظر می گیرند.
- به نیاز های شغل توجه می کنند.
- از نظر داده کاملا معتبرند.
مهارت های شما بر اساس توانایی های ذاتی شما شکل می گیرند و با تمرین و مطالعه پرورش می یابند.
باید بدانید چه جور زندگی را میخواهید، چه اعتقاداتی دارید و دوست دارید طبیعت ،صنعت یا کمپانی که در آن مشغولید چگونه باشد.
انتخاب شغل شما می تواند تحت تاثیر محدودیت های مالی یا جغرافیایی، مسئولیت های خانوادگی، مشکلات جسمانی یا تحصیلات شما قرار بگیرد.
باید در نظر بگیرید که چه زمانی میخواهید تشکیل خانواده بدهید یا یک جا ساکن شوید،یک شغل ثابت می خواهید یا دوست دارید شغل تان را تغییر دهید.این که آیا به این که کسب و کار خودتان را راه بیندازید علاقه مندید یا نه.همچنین بای استراتژی پس از بازنشستگی خود را هم بدانید.
تصمیم گرفتن راجع به این که چه کاری میخواهید انجام دهید، به کارتان نمیاید. مگر این که موقعیت پیگیری آن را داشته باشید.می توانید موقعیت ها را از راه های متفاوتی به دست بیاورید.مثلا آگهی های کاری یا دوره های کارآموزی را پیگیری کنید.به شرکت ها سر بزنید و راجع به جایگاه های کاری خالی بپرسید.
از افرادی که میشناسید بخواهید تا شما را به استخدام کننده های احتمالی معرفی کنند.و در آخر، می توانید کسب و کار خودتان را راه بیندازید.چه شغلی برای من بهتر است
شخصیت چیز بسیار مهمی است.شخصیت شامل چیزهایی که راجع به خودتان می دانید،مشوق های غیرارادی و ترجیحات شخصیت تان می شود.در نظر گرفتن بیشتر این موارد بسیار ساده است.شما به راحتی می توانید مهارت ها، خصیصه های شخصیتی و اهدافتان را با مراجعه به مشاور بفهمید.سخت ترین بخش یافتن ارتباط میان شغل و شخصیت شما است.
اینجا جایی است که تست های شغلی به کار می آیند.پس از تحقیق کردن با بیش از ۱۷۰۰۰ نفر،این دو فاکتور مهم ترین اصول لذت شغلی هستند:
- درجه ی تفاوت میان طبیعت شخصیتی شما و طبیعت کار شما. هرچه قد بیشتر نیاز به انعطاف پذیری شما باشد، لذت کار برای شما کمتر می شود.
- نفس شغل. بعضی شغل ها به طور طبیعی لذت بخش تر هستند.
انتخاب شغل مناسب می تونه آرامش و شادی به دنبال داشته باشه. چون کار مناسب می تونه درآمد کافی هم به دنبال داشته باشه . در شرایط امروز شاید یکی از مهم ترین و اساسی ترین مشکلات جوانان پیدا کردن کار است. مخصوصا در این ایام که تعداد فارغ التحصیلان و کسانی که دنبال کار می گردن خیلی زیاده. و راه اندازی کسب وکار هم ساده نیست .
انتخاب شغل مناسب نیاز داره درست و استراتژیک قدم بردارید. یافتن شغل هیچ وقت کار لذت بخشی نیست. اما کسانی که خود را برای آن آماده می کنند، بیشتر احتمال دارد که استرس کمتری را متحمل شوند. پیدا کردن شغل یک علم نیست و عناصر بسیاری در این امر شرکت دارند. با این وجود در بازار کار امروز، تعدادی نکته وجود دارد که هر جوینده ی شغلی از دانستن آن ها پیش از شروع جست و جو خوشحال خواهد شد.
نکات اساسی در انتخاب شغل مناسب
برای این که بتونی شغل خوبی پیدا کنی، باید ببینی به چی علاقه داری. بعد این علاقه ای که داری چقدر با شرایط روز جور در میاد. چه توانایی هایی داری. و…. مردم عادی توصیه های مختلفی دارند . دنبال یه کار پولساز باش. بچه هایی که دانشگاه قبول می شن میان می گن آقا کدوم رشته پول سازه! یعنی انگار تو جامعه اولین و مهم ترین فاکتور برای شغل خوب ، پولساز بودن اونه. بعد وجهه ی اجتماعی و به قول خودمون کلاس کار هم مهمه. اما آیا فقط همین کافیه ؟
همه روزه جایگاه های زیادی پر می شوند بدون آن که تبلیغاتی پیرامون آن ها صورت بگیرد. امکان ندارد دنبال کار بگردید و از لزوم ارتباطات ، آن هم در بازار حال حاضر، چیزی ندانید. یک معرفی شاید کار را خیلی ساده تر بکند؛ چرا که سر مسئولین استخدام آنقدر شلوغ است که ترجیح میدهند کسی را استخدام کنند که یکی از کارکنان پیش از این با او آشنایی داشته باشد. از آن جا که استخدام های غیر رسمی هم اکنون بسیار فراگیر شده اند، به یاد داشته باشید که به اطرافیانتان اطلاع بدهید که به دنبال شغل می گردید. شاید هم تیمی والیبال شما شغلی سراغ داشته باشد که با استعدادهایتان همخوانی دارد. فقط به روش های سنتی اکتفا نکنید. با دیگران ارتباط برقرار کنید و به هر برخوردی به چشم یک موقعیت نگاه کنید.
خیلی از افراد نسبت به این موضوع جبهه می گیرند اما حقیقت این است که چه دوست داشته باشید و چه نه، معمولا افراد در طی پروسه ی استخدام، نام شما را در گوگل سرچ خواهند کرد. شاید به نظر شما زیر نظر گرفتنتان در شبکه های مجازی کار درستی نباشد ولی نمی توان منکر این شد که وقتی که حقیقتی آشکار می شود، پاک کردن آن از ذهن شخص بسیار سخت است و محتوایی که از شما در فضای مجازی قرار دارد، می تواند به یک خط قرمز آشکار تبدیل شود. پس بهتر است پیش از هر جست و جو برای انتخاب شغل مناسب، هرچیزی که دوست ندارید رئیس جدیدتان راجع به آن بداند را از دسترس عموم خارج کنید.
استاندارد های رزومه مدام در حال تغییر هستنند. چیزی که شاید ۳ سال پیش کارآمد بوده، ممکن است الان دیگر به کار نیاید. فراموش نکنید که بخش اعظمی از شغل هایی که به مرحله ی تبلیغ شدن می رسند، از برنامه های آنلاین استفاده می کنند. هرچند که زیبایی بصری و خوانایی رزومه حائز اهمیت است، آن چه که اهمیت دارد، محتوای رزومه است. نمایش بیش از حد ذوق و شوق هنری و رنگ ها و فونت های متنوع تنها به گیج کردن برنامه ها منجر می شود. درواقع، بسیاری از اپلیکیشن ها قابلیت خوانش تعداد محدودی از فونت ها را دارند و در نتیجه، محتوای فوق العاده ی رزومه ی شما به دست شخص مورد نظر نخواهد رسید تنها به واسطه ی آن که کامپیوتر نتوانسته است فونت شما را تشخیص دهد. رزومه ها را ساده نگه دارید. در عصر دیجیتال، محتوا بیشتر از ظاهر اهمیت دارد.
در ادامه ی بحث رزومه، یکی دیگر از عوامل موثر در قبول شدن رزومه ی شما توسط نرم افزار، استفاده از کلمات کلیدی است. وقتی در تبلیغ عنوان می شود که شما به مهارت های الف، ب و ج نیاز دارید، الف، ب و ج را عیناً در رزمه ی خود بیاورید؛ البته تنها اگر مهارت آن را دارید. شاید در نگاه اول اضافه کاری به نظر برسد و در واقع کمی وقت بیشتری نیز می گیرد. اما این که رزومه ای را بفرستید که در همان مرحله ی اول توسط اپلیکیشن رد شود هم استفاده ی مناسبی از وقتتان نیست.
یک نکته ی دیگر درباره ی رزومه اینه که اگر دارید برای یک موقعیت پرستاری یا مسئول فروش اقدام می کنید، همه ی ما دانشی ابتدایی از دستورالعمل این کار ها داریم. لیست کردن مسئولیت های پرستاری در رزومه ی شما قرار نیست کمکی چندانی به انتخاب شغل مناسب بکند.
شما چه خصیصه ای دارید که از دیگران متمایزتان می کند؟ چه چیزی شما را به یک پرستار فوق العاده تبدیل می کند؟ شما چه تفاوتی با ۲۰۰ مسئول فروش دیگر دارید؟
جوابش ساده است:موفقیت ها.
آیا شما روش جدیدی برای آموزش پرستار ها ابداع کردید؟ آیا تیم فروش شما موفق ترین تیم فروش تازه کار در بازارکار محل زندگیتان بوده است؟ این ها نکاتی است که در رزومه باید روی آن ها تمرکز کنید. هرچند که پر کردن رزومه تان با جزئیات دستورالعمل کارتان می تواند با داشتن کلمات کلیدی لازم شما را از مرحله ی اول عبور دهد، اما نباید نقطه ی تمرکز رزومه ی شما باشد. چه چیزی دو نفر را از هم متمایز می کند؟ یکی از آن ها اولین مسئول فروشی بوده است که در منطقه ی خود با گوگل قرارداد بسته است. این ارزش ذکر کردن را دارد!
حالا تغییرات لازم را ایجاد کرده اید و دارید برای مصاحبه های شغلی تماس دریافت می کنید. اگر برای مدتی طولانی از محیط مصاحبه ها دور مانده باشید، شاید کمی شوکه شوید. اول از همه، احتمالا انتظار دارید که وارد اتاق شوید و با یک نفر رو به رو شوید و از دیدن یک تیم تعجب خواهید کرد. امروزه مصاحبه های تیمی خیلی فراگیرتر شده اند چرا که این مصاحبه فقط راجع به انتخاب شغل نیست. فقط بحث این نیست که با یک نفر چطور برخورد می کنید، باید ببینید که چگونه جای خود را درون تیم پیدا خواهید کرد.
وقتی کار گروهی است، چرا مصاحبه اش نباشد. شاید عادت کردن به آن کمی طول بکشد. ولی به یاد داشته باشید؛ مهم نیست چه قدر این شغل را دوست دارید، وقتی در میان تیم مصاحبه راحت نیستید، واقعا می خواهید برای طولانی مدت آن را انجام دهید؟
شما چه خصیصه ای دارید که از دیگران متمایزتان می کند؟ چه چیزی شما را به یک پرستار فوق العاده تبدیل می کند؟ شما چه تفاوتی با ۲۰۰ مسئول فروش دیگر دارید؟
جوابش ساده است:موفقیت ها.
آیا شما روش جدیدی برای آموزش پرستار ها ابداع کردید؟ آیا تیم فروش شما موفق ترین تیم فروش تازه کار در بازارکار محل زندگیتان بوده است؟ این ها نکاتی است که در رزومه باید روی آن ها تمرکز کنید. هرچند که پر کردن رزومه تان با جزئیات دستورالعمل کارتان می تواند با داشتن کلمات کلیدی لازم شما را از مرحله ی اول عبور دهد، اما نباید نقطه ی تمرکز رزومه ی شما باشد. چه چیزی دو نفر را از هم متمایز می کند؟ یکی از آن ها اولین مسئول فروشی بوده است که در منطقه ی خود با گوگل قرارداد بسته است. این ارزش ذکر کردن را دارد!
احتمالا انتظار دارید که اگر مصاحبه خوب پیش رفته باشد تا حداکثر یک هفته ی بعد با شما تماس گرفته شود. اما حقیقت این است که این پروسه امروزه بسیار زمانبرتر است. شاید بعد از بیرون آمدن از اتاق مصاحبه گمن کنید که کار تمام است ؛ در این صورت از شنیدن این خبر که مرحله ی بعدی یک مصاحبه ی دیگر است بسیار تعجب خواهید کرد.
حتی بعد از آن چند مرحله ی دیگر هم وجود دارد. بسیاری از شرکت ها در طی چندین مرحله کاندیداها را غربال می کنند. شاید از شما خواسته شود که به طور آزمایشی برای یک ساعت یا حتی یک روز آن جا کار کنید. هرچند که بسیار وقتگیر به نظر می آِد اما در انتها، شما جایی را پیدا خواهید کرد که در طولانی مدت قادر به فعالیت در آن هستید و شرکت شخصی را پیدا می کند که ماندگار خواهد بود
وقتی کار گروهی است، چرا مصاحبه اش نباشد. شاید عادت کردن به آن کمی طول بکشد. ولی به یاد داشته باشید؛ مهم نیست چه قدر این شغل را دوست دارید، وقتی در میان تیم مصاحبه راحت نیستید، واقعا می خواهید برای طولانی مدت آن را انجام دهید؟
شما چه خصیصه ای دارید که از دیگران متمایزتان می کند؟ چه چیزی شما را به یک پرستار فوق العاده تبدیل می کند؟ شما چه تفاوتی با ۲۰۰ مسئول فروش دیگر دارید؟
جوابش ساده است:موفقیت ها.
آیا شما روش جدیدی برای آموزش پرستار ها ابداع کردید؟ آیا تیم فروش شما موفق ترین تیم فروش تازه کار در بازارکار محل زندگیتان بوده است؟ این ها نکاتی است که در رزومه باید روی آن ها تمرکز کنید. هرچند که پر کردن رزومه تان با جزئیات دستورالعمل کارتان می تواند با داشتن کلمات کلیدی لازم شما را از مرحله ی اول عبور دهد، اما نباید نقطه ی تمرکز رزومه ی شما باشد. چه چیزی دو نفر را از هم متمایز می کند؟ یکی از آن ها اولین مسئول فروشی بوده است که در منطقه ی خود با گوگل قرارداد بسته است. این ارزش ذکر کردن را دارد!
واقعیت این است که بازار کار بسیار بد است. شاید شغلی که شما در پی آن هستید نامش تغییر پیدا کرده باشد، یا توسط یک تیم انجام شود. حقوق در ابتدا به طور کلی کم هستند و بسیاری از کار ها پاره وقت هستند. اما به این موضوع با دید مثبت نگاه کنید؛ شاید بخشی از کار را دوست دارید اما از بخش دیگری هم خوشتان بیاید. مجبور خواهید شد که فشار بیشتری به خودتان بیاورید اما در عوض موقعیت های بیشتری هم پیش رویتان است. عادت کردن به حقوق کم طول می کشد اما شاید دست آخر به یک نکته ی مثبت تبدیل شود.
حتی بعد از آن چند مرحله ی دیگر هم وجود دارد. بسیاری از شرکت ها در طی چندین مرحله کاندیداها را غربال می کنند. شاید از شما خواسته شود که به طور آزمایشی برای یک ساعت یا حتی یک روز آن جا کار کنید. هرچند که بسیار وقتگیر به نظر می آِد اما در انتها، شما جایی را پیدا خواهید کرد که در طولانی مدت قادر به فعالیت در آن هستید و شرکت شخصی را پیدا می کند که ماندگار خواهد بود
وقتی کار گروهی است، چرا مصاحبه اش نباشد. شاید عادت کردن به آن کمی طول بکشد. ولی به یاد داشته باشید؛ مهم نیست چه قدر این شغل را دوست دارید، وقتی در میان تیم مصاحبه راحت نیستید، واقعا می خواهید برای طولانی مدت آن را انجام دهید؟
شما چه خصیصه ای دارید که از دیگران متمایزتان می کند؟ چه چیزی شما را به یک پرستار فوق العاده تبدیل می کند؟ شما چه تفاوتی با ۲۰۰ مسئول فروش دیگر دارید؟
جوابش ساده است:موفقیت ها.
آیا شما روش جدیدی برای آموزش پرستار ها ابداع کردید؟ آیا تیم فروش شما موفق ترین تیم فروش تازه کار در بازارکار محل زندگیتان بوده است؟ این ها نکاتی است که در رزومه باید روی آن ها تمرکز کنید. هرچند که پر کردن رزومه تان با جزئیات دستورالعمل کارتان می تواند با داشتن کلمات کلیدی لازم شما را از مرحله ی اول عبور دهد، اما نباید نقطه ی تمرکز رزومه ی شما باشد. چه چیزی دو نفر را از هم متمایز می کند؟ یکی از آن ها اولین مسئول فروشی بوده است که در منطقه ی خود با گوگل قرارداد بسته است. این ارزش ذکر کردن را دارد!
یکی دیگر از حقایق تلخ این است که شغل پیداکردن بسیار چالش بر انگیز تر شده است. عجیب نیست اگر به یک مصاحبه بروید و متوجه شوید که با چند نفر به طور همزمان مصاحبه می شود. شاید به یک مصاحبه فراخوانده شوید و انتظار داشته باشید یکی از پنج شش نفر باشید اما ببینید که ۱۰۰ متقاضی وجود دارد؛ آن هم از میان ۵۰۰ نفر مرحله ی قبل. ممکن است شغل را به دست نیاورید اما موقعیتی دیگر در همان کمپانی آزاد شود که کاملا برای شما مناسب است.
حتی بعد از آن چند مرحله ی دیگر هم وجود دارد. بسیاری از شرکت ها در طی چندین مرحله کاندیداها را غربال می کنند. شاید از شما خواسته شود که به طور آزمایشی برای یک ساعت یا حتی یک روز آن جا کار کنید. هرچند که بسیار وقتگیر به نظر می آِد اما در انتها، شما جایی را پیدا خواهید کرد که در طولانی مدت قادر به فعالیت در آن هستید و شرکت شخصی را پیدا می کند که ماندگار خواهد بود
وقتی کار گروهی است، چرا مصاحبه اش نباشد. شاید عادت کردن به آن کمی طول بکشد. ولی به یاد داشته باشید؛ مهم نیست چه قدر این شغل را دوست دارید، وقتی در میان تیم مصاحبه راحت نیستید، واقعا می خواهید برای طولانی مدت آن را انجام دهید؟
شما چه خصیصه ای دارید که از دیگران متمایزتان می کند؟ چه چیزی شما را به یک پرستار فوق العاده تبدیل می کند؟ شما چه تفاوتی با ۲۰۰ مسئول فروش دیگر دارید؟
جوابش ساده است:موفقیت ها.
آیا شما روش جدیدی برای آموزش پرستار ها ابداع کردید؟ آیا تیم فروش شما موفق ترین تیم فروش تازه کار در بازارکار محل زندگیتان بوده است؟ این ها نکاتی است که در رزومه باید روی آن ها تمرکز کنید. هرچند که پر کردن رزومه تان با جزئیات دستورالعمل کارتان می تواند با داشتن کلمات کلیدی لازم شما را از مرحله ی اول عبور دهد، اما نباید نقطه ی تمرکز رزومه ی شما باشد. چه چیزی دو نفر را از هم متمایز می کند؟ یکی از آن ها اولین مسئول فروشی بوده است که در منطقه ی خود با گوگل قرارداد بسته است. این ارزش ذکر کردن را دارد!
احتمالا این سخت ترین نکته ای است که باید بپذیرید. ممکن است به ۱۰۰ مصاحبه بروید و هنوز منتظر یک تماس بمانید. ناامید شدن آسان است. اطرافیان به شما خواهند گفت که شغل مناسب از راه می رسد. شاید باورش سخت باشد ولی درست می گویند. هر موقعیتی که از دست می دهید، مناسب شما نیست.
به نظر می رسد که زمانش هیچ وقت نمی رسد اما بدانید که تنها نیستید. افراد زیادی مانند شما وجود دارند. به یاد داشته باشید که همیشه یک مسئول استخدام وجود دارد که دقیقا به دنبال آدمی مثل شماست. باورش سخت است و به نظر غیر ممکن می رسد اما امیدوار بمانید. کار مناسب از راه می رسد. پس خستگی هایتان را در کنید و به جست و جو ادامه بدهید.
حتی بعد از آن چند مرحله ی دیگر هم وجود دارد. بسیاری از شرکت ها در طی چندین مرحله کاندیداها را غربال می کنند. شاید از شما خواسته شود که به طور آزمایشی برای یک ساعت یا حتی یک روز آن جا کار کنید. هرچند که بسیار وقتگیر به نظر می آِد اما در انتها، شما جایی را پیدا خواهید کرد که در طولانی مدت قادر به فعالیت در آن هستید و شرکت شخصی را پیدا می کند که ماندگار خواهد بود
وقتی کار گروهی است، چرا مصاحبه اش نباشد. شاید عادت کردن به آن کمی طول بکشد. ولی به یاد داشته باشید؛ مهم نیست چه قدر این شغل را دوست دارید، وقتی در میان تیم مصاحبه راحت نیستید، واقعا می خواهید برای طولانی مدت آن را انجام دهید؟
شما چه خصیصه ای دارید که از دیگران متمایزتان می کند؟ چه چیزی شما را به یک پرستار فوق العاده تبدیل می کند؟ شما چه تفاوتی با ۲۰۰ مسئول فروش دیگر دارید؟
جوابش ساده است:موفقیت ها.
آیا شما روش جدیدی برای آموزش پرستار ها ابداع کردید؟ آیا تیم فروش شما موفق ترین تیم فروش تازه کار در بازارکار محل زندگیتان بوده است؟ این ها نکاتی است که در رزومه باید روی آن ها تمرکز کنید. هرچند که پر کردن رزومه تان با جزئیات دستورالعمل کارتان می تواند با داشتن کلمات کلیدی لازم شما را از مرحله ی اول عبور دهد، اما نباید نقطه ی تمرکز رزومه ی شما باشد. چه چیزی دو نفر را از هم متمایز می کند؟ یکی از آن ها اولین مسئول فروشی بوده است که در منطقه ی خود با گوگل قرارداد بسته است. این ارزش ذکر کردن را دارد!
چه طور از شغل خودمون لذت ببریم و در حالی که…
چه طور از شغل خودمون لذت ببریم و در حالی که… چگونه وقتی که علایق زیادی داریم از کارمان لذت ببریم.به جای آن که کار را وسیله ای برای سرکوب خواسته ها بببینم.
وقتی سه سالم بود، مامانم باید من را به تنهایی با ماشین به سفر می برد.پس طبق تصمیمی بسیار عاقلانه برای من تعدادی اسباب بازی خرید.وقتی رانندگی میکرد، یکی از آن ها را به من می داد، من چند دقیقه ای با آن بازی می کردم و بعد به گوشه ای پرتش می کردم و چیز دیگری می خواستم.
از نوجوانی دلم می خواست که تا می توانم چیز های جدید را امتحان کنم و یاد بگیرم؛ آن هم با فاصله ی بسیار کم یا، اگر امکان داشت، همه با هم.من این عشق به چیز های ساده را با خوشحالی به سنین جوانی خود آوردم،چندین سرگرمی متفاوت برای خود داشتم و ترکیبی از کلاس هایی را می رفتم که از هیچ نظر منطقی نبود.
کیسه ی بزرگ علایق من روز به روز پرتر می شد و این هیچ وقت به نظر من چیز بدی نبود.این وضعیت تا دوران بزرگسالی من ادامه داشت.! اما چطور می شود با یک شغل ثابت خوشحال بود در حالی که دل تان می خواهد هزار کار متفاوت را انجام دهید؟بعدها با امیلی وانپیک و چیزی که او چند پتانیسله ها یا چند قابلیتی ،می نامید آشنا شدم.چندقابلیتی یعنی کسی که تعداد زیادی علاقه و هدف دارد؛درست مخالف افرادی که تنها به یک کار علاقه مندند.
به جای این که از نردبان پیش روی شان آرام آرام بالا بروند،هزاران نردبان مقابلشان می بیننند و مطمئن نیستند که کدام را انتخاب کنند.سخنرانی TEDX واپنیک و کتابش به نام
«چگونه همه چیز باشیم؛ برای افرادی که هنوز نمی دانند که دوست دارند چه کاره شوند»،
کاملا دید من را تغییر داد و به من کمک کرد که به این موضوع با دید مثبت نگاه کنم،به جای آن که آن را چیزی برای سرکوب بببینم.هرچند که بیشتر راهبرد های واپنیک شامل کار کردن برای خودتان یا تغییر شغل می شود(که در خیلی از مواقع هم جواب می دهد!)، من راه هایی را پیدا کردم که بیش تر از پنج سال از شغل قبلی ام لذت ببرم.اما چه طور از شغل خودمون لذت ببریم
هرچند که ایده ی این که شغل تان تمام علایقتان را در بر بگیرد جذاب به نظر می رسد،باید به یاد داشته باشید که کار شما تنها بخشی از زندگی شما است.شاید بهترین روش برای این که در کارتان پر انرژی بمانید این است که،وقتی آزاد برای پرورش سرگرمی های تان کنار بگذارید.می توانید به خودتان فشار بیاورید تا کارتان زودتر تمام شود و سر ساعت در کلاس کوزه گری حاضر شوید؟
به جای عوض کردن کانال های تلویزیون، می توانید مقاله ای راجع به موضوعی که درذهن تان را به خود مشغول کرده است، بخوانید؟روش مورد علاقه ی من برای پر انرژی ماندن در کارم ثبت نام در کلاس های هنری متفاوت بود.یادگرفتن چیزی جدید آن هم در ابعادی کاملا متفاوت،ز ذهن من جور دیگری استفاده می کرد و کمکم می کرد تا روز بعد در کارم ایده های جدید تری داشته باشم.خوبی این راه این است که ،می توانید هر علاقه ی جدیدی که برایتان ایجاد شد را دنبال کنید بی آن که نگران ثمربخش بودن یا نبودن آن باشید.واپنیک می گوید:
«با خلاص کردن خودمان از اجبار به نتیجه رساندن هر کاری که انجام می دهیم، به ما اجازه می دهد که با آرامش چیز های جدید را جست و جو کنیم.»
اگر مصمم هستید که از علایق تان برای بهبود وضع زندگی تان استفاده کنید،پیشنهاد من به شما پیدا کردن شغل جانبی است.شغل جانبی همان طور که به افزایش درآمدتان کمک می کند،راهی برای درگیر کردن باقی علایق تان است.واپنیک هم در کتابش توضیح می دهد که چگونه داشتن چند شغل می تواند نشان دهنده ی خصوصیات شخصیتی متفاوت شما باشد.پس به مهارت ها و توانایی هایی که دوست داشتید در شغلتان از آن ها استفاده می شد، فکر کنید.
آیا شغل پاره وقت و قابل انعطافی را پیدا می کنید که شامل آن ها شود؟یا می توانید کسب و کاری را راه بیندازید که به آن ها بپردازد؟مثلا من به وبلاگ نویسی علاقه داشتم اما استفاده ای از آن به عنوان یک ویراستار نداشتم.پس squarespace یاد گرفتم و شروع کردم به کمک به دیگران برای راه اندازی وبسایت های خودشان.
درست است که از انجام آن کارها لذت می بردم،اما در عین حال در کار اصلیم هم خوشحال تر بودم.چرا که دیگر آن استعداد ها و علایق را بلااستفاده نمی دیدم.کار اصلی من بخشی به بخشی از علایقم می پرداخت و کار جانبیم به بخشی دیگر.از کار لذت ببریم ، کار مورد علاقه
به جای عوض کردن کانال های تلویزیون، می توانید مقاله ای راجع به موضوعی که درذهن تان را به خود مشغول کرده است، بخوانید؟روش مورد علاقه ی من برای پر انرژی ماندن در کارم ثبت نام در کلاس های هنری متفاوت بود.یادگرفتن چیزی جدید آن هم در ابعادی کاملا متفاوت،ز ذهن من جور دیگری استفاده می کرد و کمکم می کرد تا روز بعد در کارم ایده های جدید تری داشته باشم.خوبی این راه این است که ،می توانید هر علاقه ی جدیدی که برایتان ایجاد شد را دنبال کنید بی آن که نگران ثمربخش بودن یا نبودن آن باشید.واپنیک می گوید:
«با خلاص کردن خودمان از اجبار به نتیجه رساندن هر کاری که انجام می دهیم، به ما اجازه می دهد که با آرامش چیز های جدید را جست و جو کنیم.»
اما شاید دوست داشته باشید که به علایق تان در همان شغل اصلی تان پاسخ داده شود.واپنیک در کتابش کارهای چندشاخه ای مانند بازاریابی را پیشنهاد می دهد تا به علایق گسترده ی چندقابلیتی ها پاسخ دهد.اما اگر حرفه ا تان به طور طبیعی این طور نباشد،راه هایی برای گسترده تر کردن آن وجود دارد.به این فکر کنید که می توانید پروژه ای را شروع کنید که نیاز به همکاری با تیم های متعدد داشته باشد؟چه مسئولیت هایی هست که در دستورکارتان وجود ندارد اما قابلیت آن را دارید که بهشان بپردازید؟واپنیک می گوید
« اگر دوست دارید چیز های جدیدی به کارتان اضافه کنید، بهتر است کارهایی برای خودتان درست کنید که به شما امکان استفاده از این توانایی های جدید را می دهد و در عین حال به پیشرفت شرکتتان کمک می کند.
وقتی که می خواهید پروژه تان را ارائه دهید،به مورد دوم بیشتر دقت کنید. چه چیزی در آن وجود دارد که نظر کمپانی شما را جلب کند؟چه ارزشی به کمپانی تان اضافه خواهید کرد؟البته باید به این موضوع هم توجه کنید که ظرفیت آن را دارید که پروژه را انجام دهید بدون این که به کار اصلی تان لطمه ای وارد شود؟
حتی نیازی نیست که کار بزرگ و قابل توجهی باشد.من با برنامه ریزی جشن های خیریه ی کوچک و یا مرتب کردن کتابخانه ی شرکت هم احساس همکاری کردن داشتم و هم چیز جدیدی به برنامه ی روزانه ام اضافه شده بود.
آیا شغل پاره وقت و قابل انعطافی را پیدا می کنید که شامل آن ها شود؟یا می توانید کسب و کاری را راه بیندازید که به آن ها بپردازد؟مثلا من به وبلاگ نویسی علاقه داشتم اما استفاده ای از آن به عنوان یک ویراستار نداشتم.پس squarespace یاد گرفتم و شروع کردم به کمک به دیگران برای راه اندازی وبسایت های خودشان.
درست است که از انجام آن کارها لذت می بردم،اما در عین حال در کار اصلیم هم خوشحال تر بودم.چرا که دیگر آن استعداد ها و علایق را بلااستفاده نمی دیدم.کار اصلی من بخشی به بخشی از علایقم می پرداخت و کار جانبیم به بخشی دیگر.از کار لذت ببریم ، کار مورد علاقه
به جای عوض کردن کانال های تلویزیون، می توانید مقاله ای راجع به موضوعی که درذهن تان را به خود مشغول کرده است، بخوانید؟روش مورد علاقه ی من برای پر انرژی ماندن در کارم ثبت نام در کلاس های هنری متفاوت بود.یادگرفتن چیزی جدید آن هم در ابعادی کاملا متفاوت،ز ذهن من جور دیگری استفاده می کرد و کمکم می کرد تا روز بعد در کارم ایده های جدید تری داشته باشم.خوبی این راه این است که ،می توانید هر علاقه ی جدیدی که برایتان ایجاد شد را دنبال کنید بی آن که نگران ثمربخش بودن یا نبودن آن باشید.واپنیک می گوید:
«با خلاص کردن خودمان از اجبار به نتیجه رساندن هر کاری که انجام می دهیم، به ما اجازه می دهد که با آرامش چیز های جدید را جست و جو کنیم.»
تغیییر شغل های بزرگ چیزی عادی میان چندقابلیتی ها است.اما نیازی به تغییرات بزرگ نیست تا نیاز خود را ارضا کنید،پبلکه گرفتن نقش دیگری در همان کمپانی که در آن مشغول کار هستید هم می تواند مفید واقع شود.اگر از شغل تان احساس زدگی می کنید،می توانید در شرکتتان به دنبال موقعیت های شغلی جدید که به نظر جذاب می رسند بگردید.
حتی اگر چیزی که دوست دارید را نمی بینید می توانید با هماهنگ کردن نیاز کمپانی با علایق تان،ایده ی ایجاد یک موقعیت جدید را به شرکت بدهید.واپنیک می گوید:
« انسان های چند قابلیتی معمولا از یک مجموعه ی خاص از مهارت ها برای وارد شدن به یک کمپانی استفاده می کنند.پس از آن که جایگاه خود را در شرکت تثبیت کردند،شروع به قانع کردن شرکت می کنند تا به آن ها این اجازه را بدهد که مسئولیت بیشتری را بر عهده بگیرند و یا حتی مسیرشان در شرکت را به طور کل تغییر دهند.
وقتی که امکان بازاریابی در کسب و کار مان فراهم شد،من آن را به عنوان ایده ای جدید ارائه کردم و چون کمپانی قبل از آن به من اعتماد داشت، آن را پذیرفت.این موقعیت جدید به من امکان استفاده از مهارت های پیشینم به علاوه چیز های جدید را داد.در نتیجه به کار قبلیم شور و نشاط کاری جدید را داد و زمانی رضایت مندی من را در کمپانی دو برابر کرد.
چند قابلیتی بودن به معنای آن نیست که باید زندگی بی ثباتی داشته باشید.اگر در ماندن در شغل فعلی تان به شما رضایت لازم را می دهد، می توانید از استراتژی های بالا برای افزایش رضایت مندی خود استفاده کنید.
« اگر دوست دارید چیز های جدیدی به کارتان اضافه کنید، بهتر است کارهایی برای خودتان درست کنید که به شما امکان استفاده از این توانایی های جدید را می دهد و در عین حال به پیشرفت شرکتتان کمک می کند.
وقتی که می خواهید پروژه تان را ارائه دهید،به مورد دوم بیشتر دقت کنید. چه چیزی در آن وجود دارد که نظر کمپانی شما را جلب کند؟چه ارزشی به کمپانی تان اضافه خواهید کرد؟البته باید به این موضوع هم توجه کنید که ظرفیت آن را دارید که پروژه را انجام دهید بدون این که به کار اصلی تان لطمه ای وارد شود؟
حتی نیازی نیست که کار بزرگ و قابل توجهی باشد.من با برنامه ریزی جشن های خیریه ی کوچک و یا مرتب کردن کتابخانه ی شرکت هم احساس همکاری کردن داشتم و هم چیز جدیدی به برنامه ی روزانه ام اضافه شده بود.
آیا شغل پاره وقت و قابل انعطافی را پیدا می کنید که شامل آن ها شود؟یا می توانید کسب و کاری را راه بیندازید که به آن ها بپردازد؟مثلا من به وبلاگ نویسی علاقه داشتم اما استفاده ای از آن به عنوان یک ویراستار نداشتم.پس squarespace یاد گرفتم و شروع کردم به کمک به دیگران برای راه اندازی وبسایت های خودشان.
درست است که از انجام آن کارها لذت می بردم،اما در عین حال در کار اصلیم هم خوشحال تر بودم.چرا که دیگر آن استعداد ها و علایق را بلااستفاده نمی دیدم.کار اصلی من بخشی به بخشی از علایقم می پرداخت و کار جانبیم به بخشی دیگر.از کار لذت ببریم ، کار مورد علاقه
به جای عوض کردن کانال های تلویزیون، می توانید مقاله ای راجع به موضوعی که درذهن تان را به خود مشغول کرده است، بخوانید؟روش مورد علاقه ی من برای پر انرژی ماندن در کارم ثبت نام در کلاس های هنری متفاوت بود.یادگرفتن چیزی جدید آن هم در ابعادی کاملا متفاوت،ز ذهن من جور دیگری استفاده می کرد و کمکم می کرد تا روز بعد در کارم ایده های جدید تری داشته باشم.خوبی این راه این است که ،می توانید هر علاقه ی جدیدی که برایتان ایجاد شد را دنبال کنید بی آن که نگران ثمربخش بودن یا نبودن آن باشید.واپنیک می گوید:
«با خلاص کردن خودمان از اجبار به نتیجه رساندن هر کاری که انجام می دهیم، به ما اجازه می دهد که با آرامش چیز های جدید را جست و جو کنیم.»
با همه ی این حرف ها برای این که بدانیم ،چه طور از شغل خودمون خودمون لذت ببریم و احساس رضایت داشته باشیم باید
اگر احساس می کنید که شغل فعلی شما برای شما هیچ شادی و رضایتی به همراه نمی آورد، علاقه به تغییر حرفه هم چیزی کاملا طبیعی است و اگر از کارتان احساس خستگی می کنید، آن را تغییر دهید.شاید این آخرین راه برای رسیدن به “چه طور از شغل خودمون خودمون لذت ببریم” باشه.
تغییر شغل خوشحالت می کنه یا همین شغل خوبه
تغییر شغل بدی ، خوشحال می شی . باید دنبال شغلی باشی که برات حس خوب ایجاد کنه و با میل و اشتیاق بری سر کار….
چرا یک تغییر شغل می تواند شما را خوشحال تر کند:
تغییر دادن حرفه کار ترسناکی است.به نظر ساده تر می رسد که در همان شغلی که آن را می شناسید و در آن راحت هستید بمانید ،تا این که در محیط کاری کاملا ناشناخته ای قدم بگذارید.با تغییر شغل خوشحال می شی.ولی آن ها که این ریسک را می کنند، معمولا خوشحال تر خواهند بود.
اما این پرش، چیزی بیشتر از بستن چشمان و پریدن می طلبد.برای این که مطمئن شوید از شغل دیگری که در آن هم ناراضی هستید سر در نمی آورید،به برنامه ریزی نیاز خواهید داشت.با تغییر شغل خوشحال می شی.
طبق مشاهدات کاترین مورگان، یک متخصص تغییر حرفه،آدم ها روش های متفاوتی را اتخاذ می کنند؛
- انتخاب یک شغل دیگر در همان محیط کاری
- انتخاب همان شغل در یک محیط کاری دیگر
- یا انتخاب شغلی که هم از نظر مهارت و هم از نظر محیط کاری کاملا متفاوت است.
با این تفاسیر آیا با تغییر شغل خوشحال می شی؟
بیشتر انسان ها با این که همیشه می دانند که باید شغلشان را تغییر دهند،اما معمولا یک اتفاق مهم باعث گرفتن این تصمیم می شود.کاترین معتقد است که فارغ از کاتالیزگر آن، بعد از گرفتن تصمیم به تغییر حرفه، باید قدم های حساب شده برداشت.
اگر تصمیم به تغییر حرفه گرفته اید، به این معنا است که از شغل حال حاضر خودتان راضی نیستید.پس قبل از این که به شغل ناخوشایند دیگری بروید،بهتر است کمی به این که چه چیزی را دوست دارید، فکر کنید.از هر پنج نفر، یکی به شغل ش علاقه ای ندارند و ما نمی خواهیم شما یکی از آنها باشید.
پیدا کردن حرفه ای که دوست دارید، به نظر ترسناک می آید.اما اگر در میان چیزهایی که دوست دارید جست و جو کنید،بسیار ساده تر خواهد شد.با تغییر شغل خوشحال می شی
کاترین می گوید:
«بیشتر آدم ها برای تغییر شغل به تجربه های شخصی یا شغل دومشان رجوع می کنند.»
به تفریحاتتان فکر کنید؛دوست دارید نقاشی بکشید،غذا بپزید، یا خیاطی کنید؟کدام فعالیت ها به شما حس خوبی می دهد؟در کدام فعالیت تبحر دارید؟
با تغییر شغل خوشحال می شی
هرچند که همه ی تفریحات نمی توانند به یک شغل تمام وقت تبدیل شوند.اما بررسی علایق یکی از کارهایی است که می تواند در انتخاب شغل به شما کمک کند.
میدانیم که تحقیق کردن در اینترنت را خوب بلدید.پس به جای این که اطرافیانتان را در فضای مجازی زیرنظر بگیرید،از مهارت های کارآگاهی خود برای پیدا کردن کارفرمای احتمالی استفاده کنید.شبکه های اجتماعی و وبسایت شان را پیدا و خوب بررسی کنید، تا بفهمید این شرکت برای شما مناسب هست یا خیر.
لیستی از افرادی که در محیط کاری مورد نظر شما فعالیت می کنند، به دست آورید.البته اگر هیچ کس را شخصا نمیشناسید هم مشکلی نیست.می توانید از شبکه ی اجتماعی ، تجاری لینکدین استفاده کنید ، تا جست و جوی خود را گسترش دهید و یا از دوستان و فامیل های تان بپرسید.می توانید به دوستانتان ایمیل بزنید،
توضیح بدهید که به دنبال تغییر شغل تان می گردید و از آن ها بپرسید که کسی را می شناسند که بتواند کمک تان کند یا نه.قبل از آن که با کسی تماس بگیرید ،درباره ی آن ها در اینترنت سرچ کنید.بهتر است مطلع به نظر برسید تا به نظر نرسد که درحال طلف کردن وقتشان هستید.پس از آن از آن ها بخواهید که در جایی مانند کافی شاپ ملاقات کنید و بیشتر صحبت کنید.
قبل از این که یک تغییر بزرگ ایجاد کنید،امکان بازسازی موقعیت فعلی کاری تان را در نظر بگیرید.
کاترین می گوید:
«ببینید که چه موقعیتی دارید و چه چیزی شما را خوشحال تر می کند؛ سفر کمتر، مسیر کوتاه تر و..»
اگر تصمیم به تغییر حرفه تان گرفتید ، چیزهایی هست که باید پیش از آن بررسی کنید.قبل از ترک کردن کارتان به این فکر کنید که حاضر به انجام چه فداکاری هایی برای رسیدن به شغل مطلوب تان هستید؛چیزهایی مانند حقوق کمتر و یا موقعیت پایین تر احتمالا در انتظارتان خواهد بود.
توضیح بدهید که به دنبال تغییر شغل تان می گردید و از آن ها بپرسید که کسی را می شناسند که بتواند کمک تان کند یا نه.قبل از آن که با کسی تماس بگیرید ،درباره ی آن ها در اینترنت سرچ کنید.بهتر است مطلع به نظر برسید تا به نظر نرسد که درحال طلف کردن وقتشان هستید.پس از آن از آن ها بخواهید که در جایی مانند کافی شاپ ملاقات کنید و بیشتر صحبت کنید.
نتایج
کاترین می گوید:
« افرادی که من با آن ها کار می کنم معمولا در انتها از کارشان راضی هستند. چرا که تفکرشان در جهت درست قرار می گیرد و کاری را انجام می دهند که برای شان ارزشمند است.»
ما بیشتر وقت مان را در محل کارمان می گذرانیم.پس بهتر است از آن لذت ببریم.پس اگر به دنبال تغییر شغل تان هستید،کارهایی که گفته شد را انجام دهید؛تحقیق کنید، برنامه ریزی انجام دهید و یک پرش از سر آگاهی ، یقین و اعتماد بکنید.ممکن است خوشحال تر از آنچه که فکر می کنید بشوید.
شغل قبلی من وقت تلف کردن بوده، یاالان که فریلنسرم
ما همیشه در این فکر هستیم: شغل قبلی بهتر بود یا الان!وای خدای من!من برای چندسال در یه حرفه ای کار می کردم. حالا یه فری لنسر تمام وقتم.تمرکزم روی نوشتن، ویراستاری کردن و راهنمایی در خصوص سبک زندگیه !
برای اینکه خودت رو راضی کنی می گی :چند سال گذشته وقت تلف کردن بوده.
یا برعکس خودت رو سرزنش می کنی که چرا شغل قبلی رو رها کردی.شاید می تونستم به جای ناخونک زدن به چند کار ،جا پای خودمو توی فری لنسرینگ محکم کنم.
شغل قبلی ام به چه درد این کارم خورد؟
شایداین موضوع واقعیت داشته باشه.اما من فکر نمی کنم هیچ کاری وقت تلف کردن باشه.شاید سودش کم بوده . اما بالاخره یه سودی برات داشته!
هر کاری یه هدفی رو دنبال می کنه.به یه سری نتایج می رسه . یه سری چیزها به ما یاد می ده.مطمئنا این موضوع راجع به شغلهای قبلی شما هم صدق می کنه.البته همیشه تغییر شغل همراه با نگرانی و استرس بوده.یا شغل قبلی من وقت تلف کردن بوده؟ یه سوال تکراری!من چندتا فایده از کارهای قبلی رو بهت می گم.
شاید کسب و کار قبلی رو دوست نداشتی . اما در شغل قبلی ، یه سری مهارت رو یاد گرفتی.به یه سری از کارها مسلط شدی.سازمان دهی ، وظیفه شناسی و… رو تمرین کردی.( دوست نداشتی اما ادامه دادی).یادگیری مهارت ، بزرگترین سرمایه گذاریه . سرمایه گذاری روی خودت.سرمایه گذاری روی توانایی هات.
شاید کسب و کار قبلی رو دوست نداشتی . اما در شغل قبلی ، یه سری مهارت رو یاد گرفتی.به یه سری از کارها مسلط شدی.سازمان دهی ، وظیفه شناسی و… رو تمرین کردی.( دوست نداشتی اما ادامه دادی).یادگیری مهارت ، بزرگترین سرمایه گذاریه . سرمایه گذاری روی خودت.سرمایه گذاری روی توانایی هات.
در کار قبلی ،شبکه ی ارتباطی گسترده تری پیدا کردی. برای پیشرفت در آینده آماده تر شدی . تجربه کسب کردی و…شبکه ها باعث می شن موفقیت بالا بره! هر ارتباطی می تونه یه کانال کاری ایجاد کنه.یه موقعیت برای پیشرفت باشه. حاشیه ی امنیت رو بالا ببره.
شاید کسب و کار قبلی رو دوست نداشتی . اما در شغل قبلی ، یه سری مهارت رو یاد گرفتی.به یه سری از کارها مسلط شدی.سازمان دهی ، وظیفه شناسی و… رو تمرین کردی.( دوست نداشتی اما ادامه دادی).یادگیری مهارت ، بزرگترین سرمایه گذاریه . سرمایه گذاری روی خودت.سرمایه گذاری روی توانایی هات.
انتخاب شغل به شیوه ای دیگر!
شاید بهتر باشه این شغلی که دنبالش می گردی ، خودت ایجاد کنی! یعنی کسب و کار خودت رو راه اندازی کنی. وقتی دنبال شغل مناسب می گردی ، یه عالمه کاشکی سراغت میاد. این کاشکی ها رو می تونی خودت عملی کنی. می تونی یه تیم درست کنی و کار انجام بدی؟ اگه بالای ۶۰ درصد به این نتیجه رسیدی ، وقتشه خودت کار راه اندازی کنی. الان راه اندازی کسب و کارهای آنلاین ساده تر شده. پس شروع کن.