اهداف را بیشتر دوست دارید یا رویاها را؟ رویاها زادهی خیال هستند. ما اغلب موقع رویاپردازی هیچ توجهی به در دسترس بودن یا حتی قوانین فیزیک و طبیعت نداریم! در مقابل، اهداف روی عملیتر سکه هستند و در انتخاب آنها، ما باید ترکیب درستی از جاهطلب، واقعگرا و منظم باشیم. در نهایت بسیاری از رویاهای ما توانایی تبدیل شدن به اهداف را دارند.
رویاپردازی بیهدف چه شکلی است؟
علی را تصور کنید که از بچگی دلش میخواسته بزرگترین فروشگاه زنجیرهای دنیا را ایجاد کند. هرروز گوشهای دراز میکشیده، چشمهایش را میبسته و خودش را در ملکی عظیم در لندن تصور میکرده که یک گاراژ پر از ماشینهای گران قیمت دارد و هزاران فروشگاه با مدیران فروش و کارمندان و نگهبانان تحت فرمان.
وقتی علی ۱۸ ساله میشود، تصمیم میگیرد تا یک سال بعد در کنکور سراسری شرکت کند و در رشتهی مدیریت دانشگاه تهران، شروع به تحصیل کند. او با چند نفر صحبت میکند و برنامهای برای مطالعه روزانه میریزد و در یک برنامهی آزمون آزمایشی ثبت نام میکند تا به طور مستمر خودش را ارزیابی کند.
البته تشخیص این که مورد اول یک رویای خام است و دومی یک هدف فکر شده، کار چندان مشکلی نیست. ولی در زندگی اکثر ما، معمولاً این خط میان خیال و واقعیت، خیلی باریکتر از این حرفها است. برای تشخیص بهتر رویا و هدف از هم و از آن مهمتر، برای تبدیل رویاها به اهداف قابل دسترسی، بیایید با تشابهها و تفاوتهای رویا و هدف بیشتر آشنا شویم.
تفاوتهای رویا با هدف
اهداف ریشه در واقعیت دارند و رویاها ریشه در خیال
اهداف به دنیای واقعی تعلق دارند و در زندگی واقعی ما قابل دستیابی هستند. در مقابل رویاها هیچ حد و مرزی نمیشناسند و خود ما هم رسیدن به آنها را نسبتاً غیرممکن میبینیم. علی ته دلش میدانست که داشتن یک مجموعه فروشگاه بینالمللی موفق، لااقل فعلاً، تا حد زیادی از دسترس او خارج است. در عوض تبدیل شدن به یک مدیر موفق در یکی از شعب فروشگاههای زنجیرهای ایرانی، جایگاهی است که میتواند به راحتی خود را در آیندهای نزدیک در آن تصور کند.
اهداف مبنای عمل کردن ما هستند ولی رویاها را تنها تصور میکنیم.
ما بر اساس اهدافمان برنامه میریزیم و استراتژی میچینیم. حتی اگر استراتژی مو به مو و دقیقی هم نداشته باشیم، کارهایی وجود دارند که قصد داریم برای رسیدن به هدفمان انجام بدهیم. مثل علی که وقتی تصمیم گرفت سراغ مدیریت فروشگاه برود، شروع به خواندن برای کنکور کرد تا در دانشگاه رشتهی مدیریت بخواند تا مدرکی مرتبط و معتبر داشته باشد.
اهداف به زمان وابسته هستند و ددلاین دارند ولی رویاها میتوانند تا ابد همراه ما باشند.
نمیتوانید هدفی برای خودتان تعریف کنید ولی آن را به ظرف زمانی خاصی محدود نکنید. اهداف در صورت عدم وابستگی به زمان ارزش خودشان را از دست میدهند. در مقابل چون ما معمولاً برنامهای برای عملی کردن رویاهایمان نداریم، میتوانیم آنها را فارغ از زمان با خودمان حمل کنیم. علی میتواند تا همیشه گوشهای از دلش سودای مدیریت یک فروشگاه زنجیرهای عظیم را در سر بپروراند. ولی برای قبولی در کنکور سراسری، تنها یک سال وقت دارد.
اهداف هزینه دارند ولی رویاها مجانی هستند.
هزینه تنها به بخش مالی قضیه بستگی ندارد. زمانی که برای رسیدن به یک هدف صرف میکنید، چیزهایی که باید برای رسیدن به آن قربانی کنید و… همه بخشی از هزینهی رسیدن به یک هدف هستند. در مقابل رویاها هیچ هزینهای ندارند. میتوانید به بلندپروازانهترین خواستههای خودتان برسید بدون این که هیچ هزینهای پرداخت کنید. برای علی بهای رسیدن به هدفش، زمانی است که برای مطالعه صرف میکند و از تفریحاتش میزند. همچنین هزینهی مالی است که برای رفت و آمد، کلاسهای آموزشی و… صرف میکند.
اهداف به نتیجه میرسند و رویاها نه
گفتیم که اهداف اغلب در ابتدا از درون رویاها زاده میشوند. این یعنی اهداف اغلب نسخهی اجراییتر یک خواستهی بلندپروازانه هستند. در نتیجه اهداف ما خود یکی از گامهای رسیدن به خواستههایی بزرگتر هستند. مدیریت یک شعبه از یک فروشگاه زنجیرهای یکی از اهداف اولیهی علی در نزدیک شدن به رویایی بزرگتر است و به کلی مسیر زندگی او را تغییر میدهد. در عوض رویای اولیهی او نه چیزی بزرگتر را دنبال میکرد و نه تاثیری بر سیر زندگی او میگذاشت.
اهداف یک خط پایان دارند ولی رویاها مسیر مشخصی ندارند.
اهداف جایی شروع میشوند و جایی به پایان میرسند. وقتی به یک هدف میرسید، آن را کنار میگذارید و به سراغ هدف بعدی میروید. در عوض میتوانید دهها رویا در کنار هم داشته باشید و هرگز آنها را رها نکنید. علی بعد از این که به مدیریت یک شعبهی فروشگاه میرسد، آن هدف را کنار میگذارد و حالا تصمیم میگیرد مدیر کل تمام شعب شود.
اهداف زندگی شما را تحت شعاع قرار میدهند و رویاها افکارتان را
رویاها خالصترین و خامترین شکل خواستههای قلبی ما هستند. این رویاپردازیها و خواستههای قلبی بر روی طرز فکر ما تاثیر میگذارند و دیدگاه ما نسبت به دنیای اطرافمان را تحت تاثیر قرار میدهند. در عوض اهداف بر روی زندگی ما تاثیر میگذارند. وقتی علی تصمیم میگیرد رشتهی مدیریت بخواند، هدفش و تلاشهایش برای رسیدن به آن، زندگیاش را از مسیر پیشین خود خارج میکند. وقتی به دنبال یک موقعیت مدیریتی در یکی از فروشگاههای زنجیرهای میگردد، بار دیگر مسیر زندگیاش تغییر میکند و همین طور الی آخر. در مقابل سالها رویاپردازی او برای داشتن فروشگاههای زنجیرهای بینالمللی، تا پیش از اولین هدفگذاری هیچ تغییری در سبک زندگی او ایجاد نکرده بود.
اهداف باید نقطهی تمرکز داشته باشند ولی رویاها نه.
علی یک در لحظه در رویاهایش دارد از فروشگاه جدیدش رونمایی میکند، یک لحظه یک خانوادهی پرجمعیت و همسری زیبا دارد و در لحظهای دیگر، دارد کلکسیون ماشینهایش را نظاره میکند. شاید این رویا در نگاه اول کاملاً منسجم باشد ولی در حقیقت مجموعهای از رویاها و خواستههای کاملاً متفاوت است. در مقابل، اهداف باید کاملاً دقیق باشند و بر موضوعی خاص تمرکز داشته باشند.
اهداف شما را به چالش میکشند و رویاها تصوراتتان را.
قبولی در رشتهی مدیریت شاید کار چندان مشکلی نباشد. پیدا کردن یک پست مدیریتی مرتبط اما سختتر است و رسیدن به مقام مدیریت کل یک مجموعه بسیار مشکلتر. ذات اهداف به گونهای است که در سادهترین شکل خودشان زندگی روزمره و در سختترین شکل تمام تواناییها و مهارتهای ما را به چالش میکشند. رویاها اما تنها بلندپروازی و قدرت تخیل ما را به چالش میکشند. البته که نباید اهمیت قدرت تخیل و بلندپروازی در رسیدن به اهداف بزرگ را دست کم گرفت.
اهداف قابل اندازه گیری هستند و رویاها انتزاعی.
علی از ترازها و نمرههایش میتواند بفهمد چه قدر از تحصیل در رشتهی مدیریت فاصله دارد. یا میتواند از عملکرد خود در مدیریت یک شعبه، تواناییاش در مدیریت کل را بسنجد. اهداف خوب به آسانی قابل اندازهگیری و پیگیری هستند. ولی رویاها تصاویری گنگ و انتزاعی درون ذهن ما هستند و تا پیش از هدفگذاری، نمیتوان میزان نزدیک شدن به آنها را سنجید.
رویاهای خود را رها نکنید؛ آنها را به واقعیت تبدیل کنید.
بیایید همین اول کار یک چیز را از سر راه برداریم؛ رویا پردازی ابداً بد نیست. رویا ریشه در امید دارد و به زندگی ما شور و هیجان میبخشد. نیازی نیست تمام شرایط اطرافمان کاملاً بر وفق مراد باشد تا رویاهای شیرین داشته باشیم. همچنین رویا مقدمهی هدفگذاری است. درواقع این شاید تنها نقطهی اشتراک یک رویا با یک هدف باشد؛ هر دو باید خواستهی قلبی ما باشند.
با این حال، یک نکته را از یاد نبرید. اگر تنها در رویاپردازی غرق بشوید و هیچ هدفی برای بازسازی بخشی واقعگرایانه از رویاهایتان در زندگی حقیقی نداشته باشید، خیلی زود از فردی اثرگذار و سرزنده به شخصیتی خنثی تبدیل میشوید که هیچ تلاشی برای ایجاد تغییر نمیکند. اگر از من بپرسید، سکون و به کم راضی شدن بزرگترین بلای جان رسیدن به یک زندگی ایدهآل است.
تصور کنید اگر علی در همان سنین کودکی رویای فروشگاههای زنجیرهای خود را به خاطر بیش از اندازه بلندپروازانه بودن به سطل زباله پرتاب میکرد. احتمالاً تا ابد دلش پیش رویاهایش میماند یا حتی بدتر، به طور کامل از دنبال کردن علایقش منصرف میشد. یادتان باشد که جهان به افرادی که عاشق کارشان هستند، نیاز دارد. آنها هستند که بر جهان اطرافشان تاثیری هرچند کوچک میگذارند.
شما رویا پرداز هستید یا هدفگذار؟
افراد هدفگذار، ذهنی محاسبهگر دارند. این افراد اغلب اهداف جزئی و دقیق میچینند. ما علاوه بر این که در این مقاله شیوهی تبدیل کردن رویاها به اهداف قابل لمس را به شما یاد میدهیم، در مقالههای دیگر با جزئیات به شیوهی برخورد با اهداف میپردازیم. اگر برای هر خواستهی خود بلافاصله نقشه میریزید، ددلاین تعریف میکنید و مدام میزان موفقیت خودتان را اندازه میگیرید، شما از افراد هدفگذار هستید.
در مقابل اگر مثل علی برای مدتهای طولانی در عالم خیال سیر میکنید و خواستههایتان نه ابتدا و انتهای مشخصی دارند و نه برنامهای برای رسیدن به آنها دارید، بیشتر به دستهی رویاپردازان تعلق دارید. این دسته از افراد گاهی در دامی خطرناک میافتند و سرزمین خیال و رویا را به دنیای واقعی ترجیح میدهند. با این حال اگر از زندگی در قصر خیالی خودتان خسته شدهاید و میخواهید زندگی حقیقی خودتان را بسازید، با ما و علی در تبدیل رویاها به اهداف همراه شوید.
تبدیل رویا به اهداف
رویاها منبع الهام ما برای تعیین اهداف بوده و همچنین به محرکهای ما در رسیدن به اهداف تبدیل میشوند. حالا ما و علی چطور رویاهایمان را به اهداف تبدیل کنیم؟ کافی است این چهار گام پیشنهادی محمد گنجی را دنبال کنیم.
گام اول: ارزیابی رویاها
اگر قرار است رویایی را به حقیقت تبدیل کنید، اول باید بدانید آن رویا چه سودی برای شما دارد و چه تاثیری بر زندگی شما میگذارد. یک روز علی کاغذ و قلمی میآورد و پشت میز مینشیند. رویاهایی که سالها است در ذهنش میپروراند را روی کاعذ مینویسد و بعد یک سوال مهم از خودش میپرسد: چرا میخواهم به این آرزوها برسم؟ سپس شروع میکند سودهای مادی و معنوی که از رسیدن به آن هدف عایدش میشود را لیست میکند. اینگونه میفهمد دقیقاً کدام بخش رویا برایش جذاب است و اصلاً چرا آن تصور را دوست دارد. او خیلی زود متوجه میشود که دو نقطهی این رویا را خیلی دوست دارد؛ ثروتمند بودن و مدیریت.
گام دوم: کمیسازی رویاها
حالا که میدانید کدام بخش از رویاهایتان برایتان زیبا و ارزشمند است، وقت آن رسیده که یک قدم دیگر آنها را به واقعی شدن نزدیک کنید. علی بعد از کمی فکر کردن، یک گوشهی کاغذ مینویسد: ۱.سال دیگر در رشتهی مدیریت در یکی از دانشگاههای برتر جهان شروع به تحصیل کنم. ۲. پنج سال دیگر اولین شعبهی فروشگاه خودم را افتتاح کنم. ۳. ده سال دیگر صاحب یک مجموعهی بزرگ فروشگاههای زنجیرهای باشم.
حالا رویاهای او یک عنصر مهم پیدا کردهاند: وابستگی به زمان.
گام سوم: تعیین ابزارهای رسیدن به رویاها
حالا وقتش رسیده که رویاها را یک گام دیگر به عملی شدن نزدیک کنیم. برای رسیدن به یک رویا ما باید ابتدا بدانیم چه ابزارهایی برای رسیدن به آنها نیاز داریم. علی خیلی زود متوجه میشود که برای تاسیس فروشگاه زنجیرهای خودش نیاز به یک سرمایهی اولیه دارد و بعد از مشورت با چند نفر، متوجه میشود که شرایط اولیهی قبول شدن در یک دانشگاه مطرح خارجی را ندارد و در طی یک سال هم نمیتواند آنها را به دست بیاورد.
گام چهارم: واقعگرایانه کردن رویاها
از اینجا تازه رویاهای ما شکل اهداف به خودشان میگیرند. باید کاملاً واقعگرایانه به قضایا نگاه کرد و اهدافی پخته از دل رویاهای خام بیرون کشید. علی اهدافی که گوشهی کاغذ نوشته است را خط میزند و از نو سه هدف جدید مینویسد: ۱.سال دیگر در دانشگاه تهران در رشته مدیریت پذیرفته شود. ۲. ۵ سال دیگر پستی مدیریتی در یک فروشگاه زنجیرهای پیدا کند. ۳. ده سال دیگر مدیریت کل مجموعه را به دست بیاورد.
حالا علی یک هدف دارد که میتواند به آن برسد. تنها باید برنامهای دقیق و مرحله به مرحله برای رسیدن به آن بچیند.
نوبت شما است. اهداف یک سال، پنج سال و ده سال دیگرتان را برایمان بنویسید.
یادتان باشد؛ در رویاهای خود غرق نشوید ولی هرگز هم آنها را دور نریزید. آن قدر مصمم باشید که برای تبدیل کردنشان به هدف وقت بگذارید. آن قدر تلاش کنید تا به اهدافتان برسید. تا زمانی که به اندازهی کافی واقگرا باشید، میتوانید روز به روز پیشرفت کنید و همان زندگی را بسازید که دلتان میخواهد.
فراموش نکنید که سری به صفحهی کارگاهها و دورههای ما بزنید