توهم دانایی یعنی اوج حماقت چون وقتی یه چیزی رو نمی دونی تکلیفت با خودت و اطرافیانت معلومه .اما وقتی فکر می کنی خیلی می دونی …
کسی که چیزی رو نمی دونه ، پس اعتماد به نفس لازم رو هم نداره ، پس کمتر بر اساس ندانسته هاش تصمیم می گیره ! مگر این که ….
اما کسی که فکر می کنه می دونه ، بر اساس این توهم تصمیمات اشتباه می گیره!این روزها هم که فضای مجازی پر شده از کلمات قصار و سخنان بزرگان و پند های حکیمانه که خیلی از اونها شاید واقعی نباشن.ویه سری از آدم های دور بر ما با دریافت این اطلاعات ( که بعضی از اونها اطلاعات زرد هستن ) حس فیلسوف بودن بهشون دست می ده.
یه سری از همین اطراف به لطف کانال های تلگرامی و اینستا گرام و خلاصه فضای مجازی ، در نقش یک روانشناس ، یک اقتصاد دان ، یک سیاستمدار ، یک کارشناس و… ظاهر می شن.
توهم دانایی یعنی اوج حماقت
همیشه اینطور بوده که وقتی در یه موردی اعتماد به نفست کمه و یا اطلاعات نداری ، با خوندن و بدست آوردن یه سری اطلاعات فکر می کنی دیگه تموم شد.دیگه علامه دهر شدی.
دیگه کارت درسته.دیگه از پس این کار برمیای.
مثال های زیادی رو در اطرافمون می بینیم :
رانندگی بلد نیستی ، همین که یه ذره راه افتادی فکر می کنی مایکل شوماخری و می خوای خودت رو نشون بدی.زبان خارجی بلد نیستی . تا چهارتا کلمه یاد می گیری. دیگه فکر می کنی کاری نداره و می تونی به راحتی و به زودی در حد یه متولد اونطرف حرف بزنی.
یا بچه کنکور ی ها یه درس رو بلد نیستن . دوبار که می خونن حس می کنن دیگه دانشمند شدن .می تونن هر جور تست و مسئله ای رو حل کنن. افزایش مهارت و تخصص از یک ابله کامل تا یک فرد متخصص به صورت زیرپیش میره!
مراحل توهم دانایی
مرحله اول – نادانی
در این مرحله سطح آگاهی و اعتماد به نفس بسیار کمه و دچار بیهودگی و ضعف ( شخصیت ) هستیم.این مرحله ممکنه باعث بشه که به سمت مطالعه ، کسب دانش و
مهارت ، به دست آوردن اطلاعات حرکت کنیم.
مرحله ی دوم توهم دانایی – کسب دانش
بعد از عبور از مرحله ی نادانی و با یه کمی تلاش وضعیتمون یه خرده بهتر می شه . اما چون این یه خرده ، نسبت به وضعیت قبلیمون بهتره، حس می کنیم که: ای بابا چه زود همه چی درست شد . عجب کارم درست شده و … اینجا اوج حماقت ما اتفاق می افته و توهم دانایی به ما غلبه می کنه.
مرحله ی سوم – احساس تهی بودن
اگه بعد از مرحله ی دوم متوقف نشیم و در توهم دانایی و فرزانگی نمونیم . با کسب اطلاعات بیشترمی فهمیم ، ای بابا هنوز اول راهم .یه عالمه کار مونده که انجام بدم و یه عالمه دانش و مهارت هست که باید کسب کنم .پس به شدت اعتماد به نفست رو از دست می دی و احساس می کنی کارهایی که تا حالا انجام دادی بی خود بوده .چون هنوز هیچی نشدی و ادامه ی این مسیر نتیجه نداره.
بچه کنکوری ها این مرحله رو خیلی خوب تجربه می کنن.اول که هیچی نخونده ( مرحله ی نادانی ) یه درصدی می تونه تست بزنه.اما شروع می کنه به خوندن یهو فکر می کنه دیگه شاگرد اول کنکوره میره تست بزنه ، درصدش از وقتی درس نمی خوند کمتر می شه ( چون با توهم دانایی رفته تست بزنه )
تو این مرحله مغزش بهش پیغام میده : بی خیال ، نمی خوندی بهتر می زدی ( احساس تهی بودن ) اگه بتونیم تو این مرحله زنده بمونیم و روند کسب مهارت و دانش رو ادامه بدیم وارد مرحله چهارم می شیم.
مرحله چهارم – روشنگری و خود آگاهی
در این مرحله روند کسب دانش و مهارت و تخصص با یه شیب ملایم پیش میره و اعتماد به نفس با همین شیب کم افزایش پیدا می کنه.تو این مرحله از توهم دانایی تقریبا می فهمی تو کجاها قدرت داری و قدرتت چقدره و تو کجاها ضعف داری و باید خودت رو تقویت کنی.
تو این مرحله زیاد به فکر عرض اندام نیستی و سعی می کنی در سکوت و بدون حاشیه پیشرفت کنی.
یعنی حرکت به سمت متخصص شدنت به درستی پیش میره. عبور از این مرحله مدتی طول خواهد کشید و وارد مرحله ی پنجم می شیم.
مرحله پنجم – پایداری و تداوم مهارت ها
که در این مرحله یه سطح پایدار از توانایی ها ، مهارت و دانش رو داری که به درد خودت و شاید اطرافیان بخوره..این سطح از توانایی به طور کامل از هیاهو و show off و تظاهر و سخنرانی و ژست فاصله داره !
ببین کجای این مراحل هستی و باید چی کار کنی؟ این چیزایی که نوشتم خلاصه ای از نظریه دانینگ – کروگر هست. به این توهم دانایی اثر دانینگ – کروگر می گن ( دانینگ و کروگر دو روانشناس برجسته بودن)اثر دانینگ-کروگر (Dunning-Kruger effect) نوعی اشتباه در شناخت خود به وسیله ی افراد غیرحرفهای است که از توهم برتری رنج میبرند.
دیوید دانینگ و جاستین کروگر معتقدند این افراد به اشتباه، تواناییشان را بسیار بیش از اندازهٔ واقعی ارزیابی میکنند.این طرز تفکر به ناتوانی در خودشناسی افراد غیرحرفهای( در شناسایی ناتوانیشان )نسبت داده میشود.
برعکس، افراد خیلی حرفهای،
گرایش بیشتری به دستکمگرفتن شایستگی خود داشته و به نادرست تصور میکنند که کاری که برایشان آسان است.برای دیگران نیز آسان است.دیوید دانینگ و جاستین کروگر از دانشگاه کرنل اینگونه نتیجه میگیرند:
تخمین نادرست فرد بیلیاقت،از اشتباه در ارزیابی خود ناشی میشود.در حالیکه تخمین نادرست افراد بسیار بالیاقت،از اشتباه در ارزیابی دیگران ایجاد میشود.