انگار جون آدم ها مهم نیست و مهم اینه که شرکت هواپیمایی لطف می کنه ما رو می بره و باید خدا رو شکر کنیم که سوار هواپیما شدیم به جای اتوبوس
ساعت ۴/۲۰ دقیقه صبح:
سراسیمه از خواب بلند میشی! در حالی که سیر خواب نشدی و خستگی تو تنت هست!!!
چون روز قبل۸ زنگ یک ساعت ونیمه تو شهرستان سر کلاس بودی ساعت ۱۲/۳۰ شب رسیدی تهران
با این حال با سرعت نور آماده میشی
آژانس جلو در منتظره!
مقصد: فرودگاه مهرآباد و بعد کیش
پرواز: زاگرس ساعت ۶/۲۰صبح
اما پرواز راحت و سر وقت؟!؟؟؟ فقط یه رویا می تونه باشه!
سوار اتوبوس فرودگاه میشیم میریم تو هواپیما
انگار جون آدم ها اهمیت نداره
مهماندار هواپیما:
” مسافران محترم لطفا کمربندها را ببندید ، پشتی صندلی را به حالت عادی بر گردانید و هم اکنون تلفن همراه خود را خاموش کنید، متشکرم”
صدای بوق آلارم هواپیما به طور ممتد شنیده میشه!
خب ، حتما برای بستن کمربندهاست ! شاید هم برای بسته شدن در هواپیماست
بیپ ، بیپ ، بیپ، بیپ ….. خب حتما یه مشکلی هست و الان بر طرف میشه
بیپ، بیپ ، بیپ ….. یک ساعت گذشته ! هنوز رو باند نرفتیم
هنوز صدای بوق آلارم میاد
اعصاب مسافرا به هم ریخته!
کاش یکی بگه چی شده! مهماندارها نا پدید هستن ، یکی دو نفر هم اون جلو دارن با دستگاهها ور میرن
خب ، لااقل یکیتون یه چی بگه و مسافرای بیچاره رو از نگرانی در بیاره! بعضی از مسافرا یه غری هم می زنن اما اعتراض جدی نه!
شاید حق نداریم شاکی بشیم !
جون آدم ها واقعا مهمه؟
شرکت هواپیمایی داره لطف می کنه ما رو می بره( انگار نه انگار پول بلیط دادیم و وقت گذاشتیم واعصابمون خورد شده و تازه ترس هم وجودمون رو در بر گرفته)
بیپ، بیپ ، بیپ…..
هنوز صدا ادامه داره
با این که سالهاست هفته ای چندتا پرواز دارم و انواع شرایط بحرانی رو دیدم ، اعصابم به هم میریزه
میرم جلو هواپیما و اعتراض می کنم
مهماندار : ” آقا مشکل جدی نیست ، مشکل صوتی داریم ،
و الان می پریم!!!!
فقط تا کیش این صدای دلهره آور رو تحمل کنین!!
جون آدم ها باید مقدم بر هر چیزی باشه
دیگه نمیشه هیچی نگفت:
به مهماندار با صدای بلند گفتم : من پیاده میشم ، زمان کلاسم گذشته، اعصابمون خورد شده ، پر از استرس شدیم …
با این حال هواپیما به سمت باند حرکت کرد با صدای
بیپ بیپ بیپ….
ولی من و چند نفر دیگه که با من همراه شدن اصرار کردیم که با این پرواز نمیریم!
و بالاخره هواپیما رو از رو باند برگردوندیم و پیاده شدیم! ( حدود۲۰ نفر شدیم)
کمک خلبان به جای معذرت خواهی می گه؛
مسافرا کم لطفی کردن فقط صدای بوق رو تحمل کنین ، چون پرواز کنسل شه ما پول سوخت و هزینه هامون هدر میره
“انگار جون آدم ها مهم نیست”
بعضی از مسافراهم می گن ” اقا عیب نداره، قرار باشه بمیریم با هم میمیریم”
کاش فرهنگمون تغییر می کرد ، کاش….
به هر حال با اینکه کارم موند و دردسرم زیاد میشه اما خوشحالم نرفتم
انگار جون آدم ها مهم نیست