تعادل در رفتار با دیگران ،میشه دوست داریم به یه نحوی دیده بشیم (این بد نیست چون این خاصیت همه ی آدم هاست)
اما ما آدم ها تعادل رو زیاد دوست نداریم همیشه دوست داریم متفاوت باشیم به اصطلاح ….ترین باشیم.
اگه دقت کنیم می بینیم آدم های دور و برمون دو جورهستن! از لحاظ رفتار بادیگران :
?اونایی که احساس می کنن خیلی مهم هستن!
فکر می کنن خودشون و وابسته هاشون مهم ترین ، مهربون ترین ، موفق ترین ، فداکارترین و…ترین روی زمین هستن?
پس حتما بقیه خیلی خوش شانس هستن که این آدم ها رو دارن??
اینا به شعور و شخصیت و … دیگران اهمیت نمی دن !
عوضش خودشون خوشحالن
?اونایی که احساس می کنن دیگران مهم ترن!
فکر می کنن اطرافیان مهم تر ، موفق تر و…تر از خودش هستن ، ?
پس چه خوش شانسه که بقیه کنارش هستن ???
اینا خودشون رو داغون می کنن و از بین می برن
در عوض بقیه خوشحالن و از اون راضی خواهند بود??
تعادل در رفتار با دیگران
کاش یه حد وسطی هم بود
هر چیز و هرکسی باید تو زندگیمون یه جایگاه واسه خودش داشته باشه! واسه خودِ خودِش!!!!
یه جایگاه برای خودمون
یه جایگاه برای خونواده امون ( بر اساس دوری یا نزدیکی احساساتمون)
یه جایگاه برای دوستامون ( بر اساس حسی که بهشون داریم)
یه جایگاه برای کارمون
یه جایگاه برای تفریحمون
و….
خیلی سخته !
همین طوری حرف زدن درموردش راحته اما تو عمل می بینیم ای وای …
یهو همه ی زندگیمون میشه کارمون
همه ی زندگیمون میشه اطرافیانمون
همه ی زندگیمون میشه ژست و پز های معمول و موجود ( که همه امون داریم)
پس به دو دسته ای که اول گفتم یه سری دسته های دیگه هم اضافه شد
شاید به خاطر فرهنگ مونه که استقلال هر فرد رو نمی تونیم باور داشته باشیم ، استقلال فردی در کنار لذت بردن از اشتراکات و احساس خوب باهم بودن!
نه شرکت در مسابقه ی کی بهتره
محمد گنجی- ۴مرداد۹۶